loading...
طايفه شنبه زهيShanbezehi tribe
سامان شنبه زهي بازدید : 51 یکشنبه 17 شهریور 1392 نظرات (0)
The elders of the tribe according to tribal traditions, their racial origins of the original Aryan tribes living know that they were present in the region of Pakistan. Turks invaded the region named after the tribe Ghz Kash Rygstan Current Zahedan were deployed around the area now called Frontier. Area bordered to the north by Khnvk, Pabyd and Jun Abad, East Thlab gritty and real estate gem of the mountains and the South West part of the enclosure to make a family residence. Frontier tribes living in the area as well. A significant number of the tribes of the Baluchi Rigi undoubtedly authentic live in Sistan-Sistani counts. Due to the large Sistan area, the border (Rygstan) it had formed part of the region even Rygyhay originally Sistani also counts. Rigi, Sistan, some of the current permanent settlement, was once the domain of Naamnyhay their invasions of Afghan and international forces predators to the border (Rygstan) was drawn. Part of the Rigi clan pedigree is as follows: Mhrallh Sardar Sardar Taj Mohammad Bin Bin Bin Ali Khan Sardar Muhammad Raza Khan, Ibrahim Khan Rigi Ben Ben Ben Mradkhan Bolan Sardar Mir Mir Hasan ibn al-Neto. Myrbvlan Sepahsalar army of Nader Shah Afshar in the background conquer India provided military Trick think that after 47 generations or fifth caliph of the Muslim Imam Hassan to come back. Syed Abdul Qadir Gilani of mysticism is that the series is an ancestor of the tribe. CV mortality chakra ... the conquest of India is proud of his record. Mir Shahid carry the fight to protect their homeland, the Portuguese did.not assigned to them. Some of the clan Dark Rigi: Ntvz·hy: Mirjaveh, Ladiz, John Abad Gngvz·hy: Gzv, Poshtkuh, Grvk Hussein: Sightseeing, SARAVAN, Jalq Myrkaz·hy: fool, Islamabad, Kash Bhadrz·hy: Sazynk, Shhdadshyrv, Roma Zangi string: Kash Tee Jerry string: Zahedan Client: Ladiz, Zahedan, Mirjaveh - Village Lvtk Shanbezehi: Mirjaveh - Village Lvtk Always cream string: Gvhrkvh Nasturtium string: Gvhrkvh Sndz·hy: Zahedan Jesus string: Chanly Rakhshani: Mirjaveh - Andh Myrbvlan Infantry Division commander of Nader Shah Afshar Iran's military has failed to show that the mortality Bolan Vjnbaza to ride camels ...Iran and India have exploited this situation is to get it to pass the name of the mountain gorge called Meyer Bolan had been recorded.Black has played an important role of small property investors are reluctant to post the harbor. Lvtk Rigi tribe living in villages which are scattered around the dark Shanbezehi Varbab live Lvtk Jill Vmrhvm Rigi Rigi Rigi Rvzaldyn Khalifa Ghlamnby dark Shanbezehi have Late Lionheart Rigi (father lion) are masters of the dark. Send a Quick Comment... بزرگان این طایفه به استناد روایت قبیله ای، ریشه نژادی خود را از اقوام آریایی اصیل می دانند که در ناحیه پاكستان کنونی ساکن شده بودند. بعد از حمله ترکان غز این طایفه در ناحیه‌ای به نام ریگستان حدود زاهدان و خاش کنونی مستقر شدند که این منطقه هم اکنون سرحد نامیده می‌شود. ناحیه سرحد از شمال به کهنوک، پابید و جون آباد، از شرق به تهلاب ریگ ملک و از جنوب به گوهر کوه و از غرب به محل سکونت طایفه شه بخش محصور است. این منطقه محل زندگی طایفه سرحدی نیز می‌باشد. تعداد قابل توجهی از طایفه ریگی در سیستان زندگی می‌کنند که بدون تردید از بلوچ‌های اصیل سیستانی به حساب می‌آیند. با توجه به محدوده سیستان بزرگ، که سرحد (ریگستان) قسمتی از آن را تشکیل می‌داده است حتی ریگی‌های منطقه مذکور نیز اصالتا سیستانی به حساب می‌آیند. استقرار دائمی برخی از ریگی‌ها در سیستان کنونی، زمانی صورت گرفت که دامنه ناامنی‌های ناشی از هجوم و حمله افغانی‌ها و نیروهای وابسته به غارتگران داخلی و خارجی به ناحیه سرحد (ریگستان) کشیده شد. ريگي ها با توجه به شجره نامه موجود از سادات حسني و منتصب به امام حسن مجتبي مي باشند به همين دليل به آنها لقب مير به معني حاكم داده شده است و در زمان قحطي سفره ي بزرگان اين طايفه براي مستمندان پهن بوده است . قسمتي از شجره نامه طايفه ريگي به شرح ذيل مي باشد: سردار مهرالله بن سردار تاج محمدخان بن سردار محمد رضا خان بن غلامعلي خان بن ابراهيم خان ريگي بن مرادخان بن سردار مير بولان بن نتو بن مير حسن . ميربولان سپه سالار لشكر در زمان نادر شاه افشار بوده است كه با انديشيدن ترفند نظامي ضمينه فتح هندوستان را فراهم كرد كه پس از 47نسل يا پشت به امام حسن مجتبي خليفه پنجم مسلمين مي رسند . سيد عبدالقادر گيلاني از كه سر سلسله تصوف و عرفان است از اجداد اين طايفه است . مير چاكر ...كه فتح هندوستان در كارنامه افتخارات او ثبت است .مير حمل شهيد مبارزه با پرتغالي ها كه كار حراست از وطن خود را انجام داد . كه فرمانده پرتغالي ها پيشنهاد ازداواج با دخترش را به وي مي دهد كه وي در پاسخ مي گوين زنان فرنگي باب ميل حمل نيستند چون نه وضو مي گيرند و نه نام خداي متعال را مي گيرند سرنجام وي درگير مي شود وبه شهادت مي رسد ولي سواحل جنوب را به آنها واگذار نمي كند . برخي از تيره هاي طايفه ريگي : نتوزهي : ميرجاوه ،لاديز ، جون آباد گنگوزهي : گزو ،پشتكوه ، گروك حسين بُر : گشت ، سراوان ،جالق ميركازهي :اسكل آباد ، خاش بهادرزهي: سازينك ،شهدادشيرو، كولي كه زنگي زهي: سه راهي خاش جري زهي : زاهدان ارباب : لاديز ، زاهدان ،ميرجاوه-دهستان لوتک شنبه زهي :ميرجاوه- دهستان لوتک شه كرم زهي : گوهركوه بولاغ زهي :گوهركوه سندزهي : زاهدان عيسي زهي : چانعلي رخشانی :میرجاوه-انده میربولان یکی از فرماندهان پیاده نظام لشکر نادر شاه افشار وي با انديشيدن ترفند نظامي توانست ارتش را از گذز گاه بولان عبور داده و هندوستان را فاتح نمايند ماجرا بدين قرار بود كه زمان او ارتش ايران اسب سوار بودند و سواره نظام ارتش هندوستان فيل سوار اسبها در مواجه با فيلها ترسيده وپا به فرار مي گذارند و ارتش ايران ناكام شده مير بولان به شتر سواران وجنبازا دستور مي دهد كه ... بر روي كوهان شتران ببندند و پراز خار و خاشاك نمايند به محض رسيدن به فيل سواران كوره ها را اتش بزنند گرماي اتش كوهان شتر باعث شد كه سر و صداي آنها بلند شده وغرش شترها سبب رب ووحشت شده و نظم سواره نظام هندوستان برهم خورده و ارتش ايران از اين وضعيت بهره برداري نموده و هندوستان را بدست مي گيرد به پاس اين كار نام اين كوهها را تنگه مير بولان ناميده وثبت نموده اند . در حال حاضر چندين منطقه به وي اختصاص داده اند از جمله كوهستان بولان گذرگاه بولان معروف ترين دانشكده پزشكي در پاكستان به نام وي مسمي گرديده شهر مير جاوه كه در اصل مي جاه بوده كه منظور مير بولان ريگي است .اين طايفه در ميل گذاري مرز هم نقش به سزايي داشته است از ملك سياه كو تا پسا بندر را ميل گذاري نموده اند . طایفه ریگی ساکن دهستان لوتک از تیره شنبه زهی وارباب میباشند که بصورت پراکنده در اطراف لوتک زندگی میکنند خلیفه روزالدین ریگی و غلامنبی ریگی ومرحوم جیل ریگی از تیره شنبه زهی اند مرحوم شیردل ریگی (پدر شیری )از تیره ارباب میباشند. ارسال نظر سریع
سامان شنبه زهي بازدید : 61 سه شنبه 03 بهمن 1391 نظرات (0)
بامری ، از طوایف بلوچستان ، نیم کوچنده و ساکن جنوب شرقی ایران . مرکز اصلی این طایفة مستقل ، منطقة عمومی دَلگان ، عمدتاً مغرب بمپور * تا هامون جازموریان است (فیروزان ، ص 33) لیکن گروههای دیگری با نام همین طایفه ، در شهرستانهای کهنوج (سازمان برنامه و بودجه ، 1363 ش ، ج 5، بخش 16، ص 154)، خاش (مرکز آمار ایران ، ص 27)، زابل ، و حتی بلوچستان پاکستان شناسایی شده اند (افشار سیستانی ، ص 122ـ127). بامریها، و به طور کلی اغلب عشایر بلوچستان ، به علّت اوضاع طبیعی حاکم ، اغلب فاقد ایل راه مشخص اند و مسیر کوچی کوتاه دارند که از چند ده کیلومتر بیشتر نیست . شاید به همین دلیل است که ، برخلاف ایلهای سلسله جبال زاگرس ، عشایر بلوچ ، از جمله بامریها، از حد طایفة مستقل فراتر نمی روند و به هیچیک از آنها ایل گفته نمی شود (سازمان برنامه و بودجه ، 1356 ش ، ص 75). به گفتة سردار نواب خان ، بزرگ طایفة بامری ، زادگاه و خاستگاه اصلی این طایفه بم و نرماشیر* کرمان است . آنان در زمان حکومت قاجاریه ، به دشت دلگان مهاجرت کرده ، سپس بر اثر تنگدستی و برای تأمین منابع جدید معیشت ، به بمپور، خاش ، غرب جازموریان ، سیستان و مناطق دیگر روی آورده اند. دشت دلگان سابقاً شامل دهستانی به همین نام و قسمتی از بخش بَزمان بوده است (همان ، ص 1). در تقسیمات اخیر، دلگان بخش مستقلی است . نواحی شمالی دشت دلگان به علت وجود سنگلاخهای ناشی از سیلابهای کوهستان بارز، بهرة چندانی از پوشش گیاهی ندارد؛ در حالیکه نواحی جنوبی و جنوب غربی دشت به حدی پوشیده از کهور و کهورک است که جنگل «چاه هاشم » نامیده می شود. با این وصف ، در اینجا «تنها حیوانی که از لحاظ مواد غذایی در مضیقه نیست شتر است ... نخل بیشتر از هر درخت دیگری در نقاط مختلف این منطقه یافت می شود» (همان ، ص 17ـ 18). غنای آب زیرزمینی و وضع پستی و بلندی منطقه ، به عشایر ساکن منطقه امکان داده است که به کمک قنات و چاههای دستی (دولاب ) آب فراهم کنند. بامریها مقتدرترین و پرجمعیت ترین طایفة دشت دلگان هستند و چند طایفه با پایگاههای متفاوت اجتماعی و حتی نژادی به آنها وابسته اند. طوایف وابسته ، با همة گوناگونی و تعارضات ، کل منسجم و متوازنی می ساخته اند و هر طایفه در این کل ، وظیفة خاصی به عهده داشته است و امروزه نیز جایگاه کنونی هر طایفه را وظیفة سابق آن ، که کم و بیش بر جای است ، تعیین می کند (همان ، ص 1). این طوایف به علت مقتضیات گوناگون سیاسی ، نظامی ، اقتصادی ، با پیوندهای خویشاوندی سببی یا مناسبات اقتصادی ، به یکدیگر نزدیک شده اند و از آنجا که قدرت و حاکمیت در خانوادة بامریها ریشه داشته ، مجموعة طوایف به نام بامری معروف شده است . از آنجایی که انسجام ایلی در این دیار، وجود ندارد و تغییر و تحول در سطح تیره ها زیاد است ، منابع مختلف ، رده های تقریباً متفاوتی را، زیر نام طایفة بامری ، دسته بندی کرده اند. مهمترین منبع ، که منابع دیگر از آن سود جسته اند، بررسی ایلات و عشایر بلوچستان است که دفتر آبادانی مناطق عشایری وزارت آبادانی و مسکن در حدود 1350 ش چاپ کرده است . در این منبع جمعیت طایفة بامری 000 ، 13 تن ، و در جای دیگر 000 ، 18 تن ، برآورد و در 28 تیره ، بدین شرح رده بندی شده است : روْدین زَهی ] نوابی [ ، دُروش زهی ، جمشید زهی ، فولاد زهی ، دُرَّکی ، قنبرزهی ، میرکا زهی ] میرَک زهی [ ، تاجو زهی ، عبداللهی ، سائی ، جمشید زهی ] تکراری [ ، شهداد زهی ، خانی زهی ، جَنگو زهی ] ؟ [ ، حُوت رِکشانی ، کُنار زهی ، یوسف زهی ، حیدر زهی ، بامری ، فَراری ، دُرانی ، مَکسانی ، بُوخَیر زهی ، دِکالی ، حُوت عباسی ، تابِکی ، مالکی ، نَوابی ، رودین زهی . از کل طوایف 10% در مناطق گُل مورتی ، مفیدی و بزمان ساکن بوده اند و بقیه تقریباً در فاصله ای به طول هشتاد کیلومتر در مناطق ییلاقی جبال ، کوهستان هُودیان و شمال دشت دلگان و مناطق قشلاقی جنوب سلسلة هودیان و دشت دلگان کوچ می کرده اند (ایران . وزارت آبادانی و مسکن ، ص 30، 39). براساس بررسی 1356 در دشت دلگان ، مرکز اصلی بامریها، طایفة عبداللهی و بامری از تبارهایی جداگانه دانسته شده ، «اما بنا به مقتضیات گوناگون سیاسی ـ نظامی گذشته ، از طریق پیوندهای سببی به یکدیگر وابسته شده اند که از میان طوایف فروتر یعنی غلامها، داودیها، هودیانی ها و جَطّها... به نحوی یکسویه پیوند یافته اند؛ بدین قرار که از آنان زن می گرفته ، اما زن نمی داده اند» (سازمان برنامه و بودجه ، 1356 ش ، ص 132). براساس همین بررسی ، تیره های اصلی طایفة بامری ، رودین زهی ، میرک زهی ، حیدر زهی ، شهداد زهی و فولاد زهی هستند و تیره های جنگو زهی ، خاکی زهی ، تاجو زهی ، شاهو زهی ، کنار زهی و جمشید زهی ، منسوب به طایفة عبداللهی . در بررسی 1363 از بامریهای غرب جازموریان ، محدودة شهرستان کهنوج ، حدود دوازده تیره از بامریها (هوت و جازی ...) در 31 هَلْکْ ( رجوع کنید به دنبالة مقاله ) و 320 خانوار و 862 ، 1 نفر شناسایی شده است که الگوی زیستی متمایز از سایر طوایف کوچ رو منطقة ] = حوضة [ آبریز غرب جازموریان داشته اند. (سازمان برنامه و بودجه ، 1363 ش ، ج 5، بخش 16، ص 166). تیره های طایفة بامری ، در غرب جازموریان ، عبارت بوده اند از: دُرّکی ، جلگه ای ] ؟ [ ، سیفعلی ، جازی ، هیچُو، مُوریازاده ، جمشید زهی ، فولاد زهی ، هوت ، لَرِجازی ، دِهْمیری و دروش زهی (همان ، ج 5، بخش 16، ص 170). نتایج تفصیلی سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچندة 1366، بامریهای کوچندة ایرانشهر 222 خانوار با 144 ، 1 نفر و بامریهای کوچندة خاش را 105 خانوار با 502 نفر برآورد کرده است (مرکز آمار ایران ، ص 27). طایفة بامری به اجزای کوچکتری تقسیم می شود. طوایف بلوچ برای این اجزا، اصطلاحات مختلفی دارند؛ ازجمله : «رَنْدْ»، «بَراسْ رَند»، «ذات » و «شَلْوارْ» که همة آنها معادل اصطلاح تیره در طوایف و عشایر دیگر است . در طایفة بامری اصطلاح ذات بیشتر از دیگر معادلهای آن استعمال می شود. بعد از ذات ، کوچکترین واحد خویشاوندی هَلْکْ است . هلک معلول دو عامل است : عامل اقتصادی و عامل خویشاوندی . تعریف هلک چنین است : «مجموع خانوارهایی که به عنوان واحد همکاری اقتصادی و از طریق شبکة خویشاوندی به یکدیگر نزدیک می شوند» (سازمان برنامه و بودجه ، 1356 ش ، ص 133). طایفة بامری ، در سلسله مراتب اجتماعی طوایف دشت دلگان و اطراف آن ، از لحاظ قدرت سیاسی ، نظامی و اقتصادی ، در رأس بوده است . عنوان سرداری ویژة این طایفه و در تیرة رودین زهی (نوابیها) موروثی است . شجره نامة سرداران طایفة بامری ، از این تیره ، بدین شرح بوده است : میردولت خان ، میردرّا شهدوست خان ، سرتیپ نواب خان ، زمان خان و نواب خان (سردار کنونی ). هر چند که اکنون عنوان سرداری رسمیت ندارد و سردار در مقام سرپرست طایفه شناخته می شود امّا تیره ها و طوایف همچنان این عنوان را به کار می برند (همان ، ص 136). بامریها در ابتدا، برای حفظ استقلال طایفة خود، مبارزات سخت و ادامه داری با دیگر طوایف و سرداران بلوچ کرده اند، تمایزات فرهنگی نیز موجب ادامة این مبارزات می شده است . طولانیترین و سخت ترین جنگ قبیله ای بامریها در فاصلة 1280 تا 1290 ش رخ داده است . طرفهای دیگر این درگیری قبیله ای ، تقریباً مجموع طوایف سنّی مذهب مناطق بلوچستان سرحدی و مکران و در رأس آنها طایفه بارَکزَهی و شیران زهی به رهبری بهرام خان و سعیدخان بوده است . این جنگهای قبیله ای حدود هشت سال طول کشید و بامریها به رغم جمعیت کم و امکانات محدود مقاومت کردند. سردار بامریها در آن زمان سرتیپ نواب (جدّ نواب خان فعلی ) بوده است . برخی از آگاهان ، عامل اصلی اختلافات گذشتة بامریها و طوایف دیگر بلوچ را انگیزه های مذهبی می دانند و برخی نیز به توسعه طلبی این طایفه و تعارض با قدرت محلی سرداران و حاکمان محلی بلوچ اشاره می کنند. حدود سال هشتم این درگیری ، شیوع وبا در سیستان و بلوچستان موجب مرگ عدة بسیاری از جمله یارمحمد و جلال ، پسران سرتیپ نواب خان ، شد. بیماری وبا و خستگی از جنگی طولانی و بیهوده ، موجب شد که سرتیپ نواب خان به بهرام خان و دوست محمدخان بارکزهی مراجعه و درخواست صلح نماید که پذیرفته شد و از آن زمان تاکنون نوعی مدارا و همزیستی میان آنها حکمفرماست . یکی از وقایع مهم ، مدتی قبل از شیوع وبا، درگیری یارمحمد با سلطانی هندی ، از نمایندگان دولت انگلیس و صاحب اقتدار در شهر بم بود. در این درگیری ، سلطان هندی به دست یارمحمدخان کشته شد. امروزه نیز اشعاری راجع به این واقعه وجود دارد. بامریها، اغلب شیعه مذهب اند، و ازدواج ، طلاق ، سوگواری و دیگر مراسم ایشان ، با دیگر طوایف بلوچ سنّی مذهب ، تفاوت دارد و به علّت مذهب ، زادگاه و همسایگی و تماس با طوایف مقیم استان کرمان و شرق جازموریان از لحاظ فرهنگی با سایر طوایف بلوچ ، تفاوتهایی دارند. با این حال ، به گفتة کمال الدین غراب بین آنها و سنّیان اختلاط و آمیزش صورت می گیرد (ص 148، 150). بامریها، بلوچی صحبت می کنند ولی لهجة آنها که خود نیز دارای دو گویش است ، با لهجه های سایر طوایف تفاوتهایی دارد. دو گویش لهجة بامریها، بیش از بلوچی ، شبیه فارسی است . منابع : ایرج افشار سیستانی ، عشایر و طوایف سیستان و بلوچستان ، تهران 1370 ش ؛ ایران . وزارت آبادانی و مسکن . دفتر آبادانی مناطق عشایری ، بررسی ایلات و عشایر بلوچستان ؛ جغرافیای استان سیستان و بلوچستان ، تهران 1368 ش ؛ سازمان برنامه و بودجه . گروه مطالعات هامون ، مطالعة جامع توسعة اقتصادی اجتماعی حوزة غرب جازموریان ، ج 5، 1363 ش ؛ سازمان برنامه و بودجه . مرکز پژوهشهای خلیج فارس و دریای عمان ، طرح اقتصادی اجتماعی دلگان ، 1356 ش ؛ کمال الدین غراب ، بلوچستان یادگار مطرود قرون ، تهران 1364 ش ؛ ت . فیروزان ، «دربارة ترکیب و سازمان ایلات و عشایر ایران »، در ایلات و عشایر ، تهران 1362 ش ؛ مرکز آمار ایران ، سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچندة 1366: نتایج تفصیلی کل کشور ، تهران 1367 ش . / ابراهیم موسوی نژاد /
سامان شنبه زهي بازدید : 85 سه شنبه 06 تیر 1391 نظرات (1)

 

دسته اول

آنانی که وقتی هستند هستند ، وقتی که نیستند هم نیستند

عمده آدم‌ها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آن‌هاست که قابل فهم می‌شوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.

 .دسته دوم

آنانی که وقتی هستند نیستند ، وقتی که نیستند هم نیستند

مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویت شان را به ازای چیزی فانی واگذاشته‌اند. بی‌شخصیت‌اند و بی‌اعتبار. هرگز به چشم نمی‌آیند. مرده و زنده‌شان یکی است.

دسته سوم

آنانی که وقتی هستند هستند ، وقتی که نیستند هم هستند

آدم‌های معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می‌گذارند. کسانی که همواره به خاطر ما می‌مانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.

دسته چهارم

آنانی که وقتی هستند نیستند ، وقتی که نیستند هستند

شگفت‌انگیزترین آدم‌ها در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه‌اند که ما نمی‌توانیم حضورشان را دریابیم، اما وقتی که از پیش ما می‌روند نرم نرم آهسته آهسته درک می‌کنیم. باز می‌شناسیم. می‌فهمیم که آنان چه بودند. چه می‌گفتند و چه می‌خواستند. ما همیشه عاشق این آدم‌ها هستیم. هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار می‌گیریم قفل بر زبانمان می‌زنند. اختیار از ما سلب می‌شود. سکوت می‌کنیم و غرقه در حضور آنان مست می‌شویم و درست در زمانی که می‌روند یادمان می‌آید که چه حرف‌ها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد این‌ها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.

سامان شنبه زهي بازدید : 182 سه شنبه 06 تیر 1391 نظرات (0)

اقوام و طایفه‌های سیستان و بلوچستان، به اقوامی گفته می‌شود که در استان سیستان و بلوچستان سکونت داشته‌اند و یا زندگی می‌کنند و از لحاظ ساختار طایفه‌ای، قومی و نوع سکونت به چهارده گروه تقسیم می‌شوند.

  • طوایفی که منتسب به محیط زیست اولیه خودشان هستند، شامل دلخکی، دلارامی، گرگ، سرگزی و خاراکوهی، که به ترتیب ازمناطق دلخک، بیابان گرگ، شوره‌گزها و خارکوه واقع در مجاورت هیرمند سرچشمه می‌گیرند.
  • طوایفی که از کوه‌های بارز کرمان آمده و از وجودشان در جنگها و اهداف امنیتی استفاده می‌شده‌است، شامل سنچولی (سنگچولی) و جهان تیغ
  • طوایفی که قبل از ویرانی سیستان آنجا بوده‌اند اما توسط تیمور اجباراً به مناطق دیگر منتقل شده‌اند، شامل جمشیدی و بختیاری


طوایف و قومیت‌های دیگری نیز در سیستان وجود دارند که عبارت‌اند از:

آبیل • ارباب • اربابی (صیادی) • اردنی • اله دو (اله دو) • بارانی (بارنی) • جنگی • بامدی • بامری • براهویی • برخوردار • پودینه (پودنه) • دولفظه یا دولوزه (مشترک بین سنچولی و پودینه) • گنجعلی • درگی • جدیدالاسلام یا نومسلمان (اصالتاً هندوی مسلمان شده) • چاری • چشک • حیدری • خدری • دره‌ای • درهی • راز • راهداری • ریگی • رئیس • زرهی • سرحدی • سرگلزایی • سیاه سری • شیخ • عارفی • فخیره • فراهی • قهقایی • کاشانی • کوهکن • سندگل • گدا • تیلر • جمالزایی • گرگیچ • نوتانی (نهتانی) • سالاری (سالارزهی) • بندانی • کته لوک • شیبک • میرشکار (موشکار) و خمر (خمبر) •شنبه زهي

سامان شنبه زهي بازدید : 62 سه شنبه 06 تیر 1391 نظرات (0)

باز عالم و آدم و پوسیده گان خزان و زمستان خندان و شتابان به استقبال بهار میروند

تا اندوه زمستان را به فراموشی سپارند و کابوس غم را در زیر خاک مدفون سازند

و آنگه سر مست و با وجد و نشاط و با رقص و پایکوبی با ترنم این سرود

طرب انگیز نو روز و جشن شگوفه ها را بر گذار می نمایند …

—–

و باز گرمای ملایم و فرحبخش روز های آفتابی بهار در باغ و راغ و کشتزار ها به سبزه و گلها

و درختان بشارت میدهد تا از خواب سنگین زمستان بیدار شوند و روح تازه بخود گیرند

و آنگاه این نوای جانبخش را ساز بدارند …

—–

و باز نسیم گوارای گیسوان مشک بوی بته های گلاب را با آهنگ موزون تکان میدهد

تا با لالهء خوش عذار و نرگس و ریحان و گل های دشتی همزمان جوانه زنند

و ترانه عشق را به گوش عشاق برسانند و آنگاه در چمنها و دشت و دمن طوفان برپا کنند …

—–

و باز هوای شاداب به عشرتگاه باغ و لاله زار ها راه میگشاید و گلهای سرخ و زرد

و نیلوفری را که در سبزه زار ها می رویند نوازش میدهد و آنگاه پربار چمن را

به نظاره می نشیندو همین که در مرغزاران حریر پوش به میزبانی مردان پاکدل دشت می شتابد نالهء

نی را می شنود و وظیفه دار این پیام میگردد …

—–

رونق عهـــد شبابست دگــر بوستان را / میرسد مـــژده گل بلبل خوش الحان را

ای صبا گر به جوانان چمـن بـاز رسی / خدمت ما برسان سرو گل ریحـــان را

—–

ای نو بهار خنـــدان از لامکان رسیـــــدی / چیزی به یار مانی از یـــار ما چه دیـــدی

خندان و تازه رویی سر سبز و مکشبویی / همرنگ یار مایی یا رنگ از او خریــدی

—–

فرا رسیدن نوروز باستانی،یادآور شکوه ایران و یگانه یادگار جمشید

جم بر همه ایرانیان پاک پندار،راست گفتار و نیک کردار خجسته باد

—–

سامان شنبه زهي بازدید : 79 سه شنبه 06 تیر 1391 نظرات (0)
این روستا در 25کیلومتری جنوب شرقی شهرستان سرباز ودر 14کیلومتری جنوب غربی شهر پيشين ودر مسیر جاده اصلی گزدان -  قرار دارد                                                                      
 
The village is 25 km south-east city 14 km southwest of soldiers and former city and main road Gzdan - is
 
سامان شنبه زهي بازدید : 90 سه شنبه 06 تیر 1391 نظرات (0)
نارویی یا نهرویی، از طایفه‌های اصیل سیستانی استان سیستان و بلوچستان می‌باشند.

بر اساس نظر کلنل پاتینجر که در سال ۱۸۱۰ میلادی از سیستان دیدن کرده‌است، نارویی‌ها را نژاد قد بلند، فعال و دارای قدرت جسمانی فوق العاده معرفی نموده‌است. او می‌گوید آنان در برابر تغییرات اقلیمی سازگار و از مرگ نیز نمی‌ترسند و در هنگام جنگ در نهایت رشادت می‌جنگند. در زمان پاتینجر، محراب خان رخشانی رئیس تمام طایفه نارویی بوده‌است.[۱]

سرپرسی سایکس با استناد منابع محلی و روایتی طایفه، آنان را نهرویی می‌خواند و معتقد است که اجداد آنان پس از جنگ نهروان به منطقه بلوچستان کوچ کرده‌اند. بعد از علم خان، پسر بزرگش به نام دوست محمد خان، بزرگ طایفه نارویی شد. از دوست محمد خان سه پسر به نام‌های کیکاوس، درویش خان و محمدعلیخان باقی ماندند.

  • درویش خان – پسر بزرگ دوستمحمد خان بود که می‌بایست بعد از پدرش بزرگ طایفه می‌شد اما عمویش شریف خان با او مخالفت کرد و بالاخره طی یک توطئه او را از پای درآورد.فرزندان وی عباس خان، محمد ناصرخان و محبعلی خان می‌باشند.
  • سردار شریف خان- برادر دوست محمدخان و عموی درویش خان بود. وی معاصربا سردارابراهیم خان سنجرانی و از هم پیمانان او بود.فرزندان وی علیخان، سعیدخان و محمدعلی خان بودند.
  • سعیدخان – پسر معروف سردار شریف خان بود که به هنگام حکومت امیرعلی اکبرخان حسام الدوله، امور حکومت سیستان را به عهده داشت آوازه وی تا سمنان و اصفهان هم به دلیل جنگ با راهزنان ترکمن پیچیده بود طوری که ترکمن‌ها ایشان را به نام سیدخان قره میشناستد که به معنای سیاه می‌باشد که به دلیل پوست سبزه ایشان است . سردار سعیدخان در شجاعت و رشادت فردی کاملا منحصر به فرد بود.


سران این طایفه سردار نظرخان ایرانی فرزند سردار خداداد خان و نوه سردار سعید خان بودند که در ۱۹ بهمن ۱۳۳۰ در درگیریهای سیاسی در زابل شهید گردیدند.وشهادت ایشان موجب اختلاف شدید در طایفه تا جایی که فرزند ایشان سردار آریان خان مجبور به ترک وطن شد پس از سردار نظر خان فرزند یزرگ ایشان سردار پرویز خان به عنوان رییس طایفه انتخاب شدند که هم اکنون در سیستان سکونت دارند . قلعه سردار نظر خان هم اکنون در روستای ملک حیدری زابل پای برجاست.

ریاست طایفه همواره به عهده نسل سردار سعید خان بوده گر چه بسیاری سعی در تفرقه افکنی بین این عموزادگان داشتند اما انها تا حد امکان وحدت خود را حفظ کرده‌اند

سامان شنبه زهي بازدید : 121 سه شنبه 06 تیر 1391 نظرات (0)
شجره نامه کامل طایفه گمشادزهی استان سستان وبلوچستان

 

 

سید گمشاد القادری بن سید محمود القادری بن سید سالار  القادری بن سید درا القادری بن سید بهمن القادری بن سید گمشاد القادری (گمشاد اول) بن سید شیخ محمد شاه القادری بن سید شیخ احمد شاه القادری بن سید پهلوان القادری بن سید سالار القادری بن  سید شیخ حسن القادری بن سید حسین القادری بن سید شیخ ملک القادری بن  سید شیخ عمر القادری بن غوث اعظم سید شیخ محی الدین عبدالقادر گیلانی (ره) بن  سید ابی صالح موسی جنگی دوست (ره) بن سید عبدالله  الجلیلی (ره) بن سید یحیی زاهد بن سید درمحمد بن سید داوود بن سید موسی بن سید عبدالله بن سید موسی الجون بن سید عبدالله المحض بن سید حسم مصطفی بن حضرت امیرالمومنین امام حسن مجتبی بن حضرت امیرالمومنین  امام علی رضی الله عنهم اجمعین.

 

نتیجه میگیرم که طائفه گمشادزهی از نسل امیرالمومنین حضرت علی رضی الله عنه هستند .

 

طائفه گمشادزهی دارای زیادی تیره است که به شرح ذیل معروفند:

١-دادخدا زهی (پهلوان زهی-مغول زهی-نظر زهی)

٢-محمد زهی(عالی زهی - عبدل زهی-هاله زهی-شهدادزهی)

٣-مرادزهی (بجارزهی-للازهی-بهادین زهی -باهوت زهی- تنگه زهی- رگام زهی)

٤-ارزی زهی (شیرمحمد زهی- جهانگیرزهی-زرک زهی- گل محمد زهی)

٥-کرم زهی

٦-جهانشاه زهی (فاقد فرزند بوده است ویا اگر بوده در همان دوران طفولیت فوت کرده اند)

٧-خداداد زهی(فاقد فرزن بوده ویا اگر بوده در همان دوران طفولیت فوت کرده اند)

٨-پهلوان زهی

 

تیره دادخدا زهی به عنوان رییس دیگر تیره ها محسوب می شود و سردار طائفه گمشادزهی از همین تیره انتخاب می شود که آخرین سردار این طایفه تاج محمد خان نام دارند که در پاکستان سکونت دارند. بیشتر  افراد تیره دادخدا زهی در حومه دهستان گشت سراوان زندگی می کنند که  روستایی به نام خلیل آباد(پسیل ) دارند که این روستا به نام سردار پرآوازه بلوچ خلیل خان نام گذاری شده است.

-تیره محمد زهی بیشتر در مناطق مرزی سکونت دارند و ساکن روستاههای ریگ ملک و لولکدان  وتعدادی هم در کوه گیلوی و کوه بندران و کوه سفید ساکن هستند. و تعدادی هم در زاهدان و سراوان و خاش سکنی دارند . این تیره همیشه  پیش قراول طائفه گمشادزهی بوده و در تمامی صحنه های نبرد بین اقوام شرکت داشته و جوانان زیادی را هم از دست داده است  که به تعداد دو نفر هم شهید تقدیم جمهوری اسلامی ایران کرده است به نامهای شهید مالک گمشادزهی و شهید نبی بخش گمشادزهی.

مرحوم حاجی محمد گمشادزهی یکی از  بزرگان طایفه گمشادزهی و تیره محمدزهی که در سال ١٣٧٦ به خونخواهی شهید سرار شریف خان  به پا خواست و طی یک حمله به سرزمین گورچان  جانش را فدا کرد.

-تیره مرادزهی  که اکثریت آن در روستای شهرک ریگ ملک و هشت شهریور ساکن هستند بزرگانی همچون حاجی بوهیر و حاج کریم بخش و حاجی جمعه و حاجی غفور از این تیره هستند.

- تیره ارزی زهی که بیشتر آنان در مناطق کوهستانی سراوان زندگی می کنند . اغلب به دامداری مشغول هستند .

- تیره کرم زهی  در دهستان گرانچین خاش سکونت دارن و اغلب به کار کشاورزی و دامداری مشغول هستند.

اکثر گمشادزهی های سیستان بصورت پراکنده در منطقه زندگی میکنند وگمشادزهی های دهستان لوتک بیشتر در لوتک مسافرکلاتی متمرکزند

سامان شنبه زهي بازدید : 170 سه شنبه 06 تیر 1391 نظرات (1)
بزرگان این طایفه به استناد روایت قبیله ای، ریشه نژادی خود را از اقوام آریایی اصیل می دانند که در ناحیه پاكستان کنونی ساکن شده بودند. بعد از حمله ترکان غز این طایفه در ناحیه‌ای به نام ریگستان حدود زاهدان و خاش کنونی مستقر شدند که این منطقه هم اکنون سرحد نامیده می‌شود. ناحیه سرحد از شمال به کهنوک، پابید و جون آباد، از شرق به تهلاب ریگ ملک و از جنوب به گوهر کوه و از غرب به محل سکونت طایفه شه بخش محصور است. این منطقه محل زندگی طایفه سرحدی نیز می‌باشد.

تعداد قابل توجهی از طایفه ریگی در سیستان زندگی می‌کنند که بدون تردید از بلوچ‌های اصیل سیستانی به حساب می‌آیند. با توجه به محدوده سیستان بزرگ، که سرحد (ریگستان) قسمتی از آن را تشکیل می‌داده است حتی ریگی‌های منطقه مذکور نیز اصالتا سیستانی به حساب می‌آیند.

استقرار دائمی برخی از ریگی‌ها در سیستان کنونی، زمانی صورت گرفت که دامنه ناامنی‌های ناشی از هجوم و حمله افغانی‌ها و نیروهای وابسته به غارتگران داخلی و خارجی به ناحیه سرحد (ریگستان) کشیده شد.

ريگي ها با توجه به شجره نامه موجود از سادات حسني و منتصب به امام حسن مجتبي  مي باشند به همين دليل به آنها لقب مير به معني حاكم داده شده است و در زمان قحطي سفره ي  بزرگان اين طايفه براي مستمندان پهن بوده است .  

قسمتي از شجره نامه طايفه ريگي به شرح ذيل مي باشد:

سردار مهرالله بن سردار تاج محمدخان بن سردار محمد رضا خان بن غلامعلي خان بن ابراهيم خان ريگي بن مرادخان بن سردار مير بولان بن نتو بن مير حسن .

ميربولان سپه سالار لشكر  در زمان نادر شاه افشار بوده است كه با انديشيدن ترفند نظامي ضمينه فتح هندوستان را فراهم كرد كه پس از 47نسل يا پشت به امام حسن مجتبي خليفه پنجم مسلمين مي رسند . سيد عبدالقادر گيلاني از  كه سر سلسله تصوف و عرفان است از اجداد اين طايفه است  .

مير چاكر ...كه فتح هندوستان در كارنامه افتخارات او ثبت است .مير حمل شهيد مبارزه با پرتغالي ها كه كار حراست از وطن خود را انجام داد . كه فرمانده پرتغالي ها پيشنهاد ازداواج با دخترش را به وي مي دهد كه وي در پاسخ مي گوين زنان فرنگي باب ميل حمل نيستند چون نه وضو مي گيرند و نه نام خداي متعال را مي گيرند سرنجام وي درگير مي شود وبه شهادت مي رسد ولي سواحل جنوب را به آنها واگذار نمي كند .

برخي از تيره هاي طايفه ريگي :

نتوزهي : ميرجاوه ،لاديز ، جون آباد

گنگوزهي : گزو ،پشتكوه ، گروك

حسين بُر : گشت ، سراوان ،جالق

ميركازهي :اسكل آباد ، خاش

بهادرزهي: سازينك ،شهدادشيرو، كولي كه

زنگي زهي: سه راهي خاش

جري زهي : زاهدان

ارباب : لاديز ، زاهدان ،ميرجاوه-دهستان لوتک

شنبه زهي :ميرجاوه- دهستان لوتک 

شه كرم زهي : گوهركوه

بولاغ زهي :گوهركوه

سندزهي : زاهدان

عيسي زهي : چانعلي

رخشانی :میرجاوه-انده

میربولان یکی از فرماندهان پیاده نظام لشکر نادر شاه افشار

وي با انديشيدن ترفند نظامي توانست ارتش را از گذز گاه بولان عبور داده و هندوستان را فاتح نمايند ماجرا بدين قرار بود كه زمان او ارتش ايران اسب سوار بودند و سواره نظام ارتش هندوستان فيل سوار اسبها در مواجه با فيلها ترسيده وپا به فرار مي گذارند و ارتش ايران ناكام شده مير بولان به شتر سواران وجنبازا دستور مي دهد كه ... بر روي كوهان شتران ببندند و پراز خار و خاشاك نمايند به محض رسيدن به فيل سواران كوره ها را اتش بزنند گرماي اتش كوهان شتر باعث شد كه سر و صداي آنها بلند شده  وغرش شترها سبب رب ووحشت شده و نظم سواره نظام هندوستان برهم خورده  و ارتش ايران از اين وضعيت بهره برداري نموده و هندوستان را بدست مي گيرد به پاس اين كار نام اين كوهها را تنگه مير بولان ناميده وثبت نموده اند . در حال حاضر چندين منطقه به وي اختصاص داده اند از جمله كوهستان بولان گذرگاه بولان معروف ترين دانشكده پزشكي در پاكستان به نام وي مسمي گرديده شهر مير جاوه كه در اصل مي جاه بوده  كه منظور مير بولان ريگي است .اين طايفه در ميل گذاري مرز هم نقش به سزايي داشته است از ملك سياه كو تا پسا بندر را ميل گذاري نموده اند .

طایفه ریگی ساکن دهستان لوتک از تیره شنبه زهی وارباب میباشند که بصورت پراکنده در اطراف لوتک زندگی میکنند

خلیفه روزالدین ریگی و غلامنبی ریگی ومرحوم جیل ریگی از تیره شنبه زهی اند

مرحوم شیردل ریگی (پدر شیری )از تیره ارباب میباشند.

تعداد صفحات : 3

درباره ما
Profile Pic
این روستا در 25کیلومتری جنوب شرقی شهرستان سرباز ودر 3کیلومتری جنوب غربی شهر پيشين ودر مسیر جاده اصلی گزدان - قرار دارد ادرس جديد سايت طايفه شنبه زهي 25 km pishin of the village and 3 km pishin of the city, a former soldier in the city's main road Gzdan - located in tribe Site Shanbezehi...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 23
  • کل نظرات : 13
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 303
  • بازدید کلی : 9,166